رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

خوراکی ترین نی نی دنیا

بدون عنوان

بالاخره طلسم شکسته شد و ومن تونستم بعد از این همه وقت بیام سراغ وب پسر گلم عزیزم توی این ماه خیلی کارای جدیدی یاد گرفتی مثلا غلت میزنی با صدای بلند میخندی  و دل من و باباتو شاد میکنی من معذرت می خوام که نتونستم زودتر وب شما رو به روز کنم به زودی عکسای تولدت رو میذارم عاشقتم عزیزم ...
27 خرداد 1390

خیر و شر (قسمت سوم)

خیر و شر (قسمت سوم) با اين حرفها که «شر» گفته بود «خير» فهميد که با يک دشمن همراه است که با لباس دوستي او را به اين بيابان کشيده است. با اينکه خودش مي دانست گناهي ندارد فهميد که «شر» موقع گير آورده تا او را اذيت کند. اين بود که فکر کرد «شر» را به طمع مال بيندازد. و«خير» گفت:«ببين شر»، ما که بنا نيست توي اين صحراي گرم از تشنگي بميريم، و عاقبت به يک جايي خواهيم رسيد، حالا هم يا انصاف داشته باش و قدري آب به من ببخش، يا اينکه آن را به من بفروش، آخر ما همشهري هستيم، با هم بزرگ شده ايم و بعدش هم ممکن است در دنيا با هم خيلي کارها داشته باشيم، من الان دو دانه جواهر گران قيمت ...
25 خرداد 1390

رهام و خونه مامان جون

پسر قشنگم امروز ٣ روز که من میام سرکار و تو صبحها تنهایی می ری خونه مامان جون.البته شما خیلی آقایی و اصلا مامان جون اذیت نمی کنی ولی من خیلی دلم برات تنگ میشه وهمش حواسم به خونه ست همش میگم الان خوابیده یا گرسنه شده یا داره شیطونی میکنه و میخنده خلاصه که خیلی دلتنگت میشم  عسلم ...
3 خرداد 1390
1